-
سفر به اون طرف آب
دوشنبه 16 فروردینماه سال 1389 00:50
اشتباه فکر نکنید. خودم نرفتم اون ور آب. فقط وبلاگم را از این به بعد منتقل کردم به یه سرویس دهندیه غیر ایرانی. دلیلشم که کاملا برای همتون مشخصه. پس توضیح نمیدم. از این به بعد می تونید به وبلاگم از طریق آدرس زیر دسترسی پیدا کنید: http://fromthesun.wordpress.com خیلی خوشحال میشم که بازدیدی از وبلاگ جدیدم داشته باشید. پس...
-
راهی که طی نشد - The road not taken
چهارشنبه 29 مهرماه سال 1388 16:09
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 The road not taken Two roads diverged in a yellow wood And sorry I could not travel both And be one traveller, long I stood And looked down one as far as I could To where it bent in the undergrowth Then took the other, as just as fair, And giving...
-
احساس
چهارشنبه 29 مهرماه سال 1388 11:10
صدایی ممتد، با سکوت به هم آمیخته است. گوش کن، تنها احساس توست که این بین فاصله انداخته. احساس را رها کن، و این بار ... مهرداد 88/7/18
-
سایه ای روی زمین باقی مانده است
شنبه 18 مهرماه سال 1388 10:05
به شب نگاه می کنم و سایه ها سایه ای روی زمین باقی مانده است گمان کنم برای توست به انتظار خیره می شوم تا سپیده دم تا لحظه ای که با نور یکی شوی. مهرداد ۸۸/۷/۱۷
-
قطعه های محال
پنجشنبه 9 مهرماه سال 1388 18:13
تابستان زمستان خواهد بود و بهار پاییز هوا سنگین خواهد شد و سرب سبک ماهیان را خواهند دید که در هوا سفر می کنند، و لال هائی را که صدای بسیار زیبا دارند آب آتش خواهد شد و آتش آب بهتر است که گرفتار عشق تازه ای شوم. ***** مرض شادی خواهد آورد و آسایش غم برف زیاد خواهد بود و خرگوش شجاع شیر از خون خواهد ترسید زمین نه گیاه...
-
زورگو
جمعه 27 شهریورماه سال 1388 01:10
همین چند روز پیش، «یولیا واسیلیاِونا » پرستار بچه هایم را به اتاقم دعوت کردم تا با او تسویه حساب کنم . به او گفتم: بنشینید«یولیا واسیلیاِونا»! میدانم که دست و بالتان خالی است امّا رودربایستی دارید و آن را به زبان نمیآورید. ببینید، ما توافق کردیم که ماهی سی روبل به شما بدهم این طور نیست؟ - چهل روبل . -نه من یادداشت...
-
خورشید
شنبه 3 اسفندماه سال 1387 14:51
دشت ها سرتاسرش سبز است پس خورشید کو؟ زرد زردند گندمان خورشید کو؟ آسمان آبی تر از آبی است دنبال چه می گردی؟ آسمانِ صاف بی ابری است جای خورشید این میان خالی است راستی دنبال چه می گردی؟ خورشید؟ احتیاجی بر زُل زدن در عمق نیست او همین جا در میان سبزی دشت است در میان زردی گندم در میان آسمان آبی است در همین جا روی این سطح...
-
آسمان چیست؟
جمعه 25 بهمنماه سال 1387 17:25
مگر این سرتاسر دور این سبزی دشت این کوه بلند این آبی آب، بی وزنی وزن همه از مال زمین نیست؟! مگر عشق تو این نیست پا گذاری در سرتاسر دور، بر سبزی دشت بر آن کوه بلند، در آن آبی آب حس کنی بی وزنی وزنت پس چرا می خواهی پرواز کنی؟ پای بیرون بگذاری از سرتاسر دور، از سبزی دشت از کوه بلند، از آبی آب وزن را این بار تو احساس کنی...
-
مهران تولدت مبارک
دوشنبه 18 آذرماه سال 1387 19:48
مهران جان ۲۱ سالگیت رو بهت تبریک می گم. انشاالله که صد سال زنده باشی.
-
فاصله ی رویا تا واقعیت
دوشنبه 18 آذرماه سال 1387 19:44
گنجشکی به زمین می نشیند. دختر بچه ای که لباس پشمی صورتی رنگی پوشیده. به گنجشک خیره می شود. می ایستد. انگار که زمان برای دخترک و گنجشک ایستاده است. زمین خیس است. باران تازه باریده. گنجشک به زمین نوک می زند. دخترک دستکش پشمی خود را از دستان کوچکش بیرون می آورد. دستش را به گنجشک نزدیک می کند. صدای به زمین خوردن برگ ها را...
-
تاملات
پنجشنبه 16 آبانماه سال 1387 15:36
با سپاس از تو " این تاریخ است که مشخص می کند چه چیزی درست است و چه چیزی نادرست. < هگل > " {1} من در این جا می خواهم در پی مطلبی که مهران در وبلاگ خودت ارائه دادی به تاملات کوچکی اشاره کنم. گام اول. ابتدا به بحث دیالکتیک علمی هگلی ای اشاره می کنم که در طول بحثت به آن اشاره کردی. این درست است که...
-
خاطره دلبرگان غمگین من
دوشنبه 17 دیماه سال 1386 16:27
سلام. شبایه سردیه نه؟ این روزا بهترین موقع برای درس خوندن و مطالعه است. می خوام یه کتاب معرفی کنم، تو این شبای سرد سرد زمستون برید بخونید حال کنید. تا حالا اسم "گابریل گارسیا مارکز" رو شنیدید؟ همون نویسنده ای که "صد سال تنهایی" رو نوشته. به خاطر همین کتاب هم برنده جایزه نوبل ادبی شده. مدتی است...
-
معرفی مهران
پنجشنبه 13 دیماه سال 1386 20:28
بچه ها می خوام وبلاگ برادرم، مهران رو به شما معرفی کنم. تو وبلاگ مهران یادداشت های فوق العاده خوبی وجود داره. حتما به وبلاگش یه سری بزنید. http://spitman.blogsky.com
-
یلدا
جمعه 7 دیماه سال 1386 13:43
تولد دوباره خورشید مبارک شب یلداتون مبارک ۳۰/۹/۸۶
-
تکه ای از آسمان
جمعه 7 دیماه سال 1386 13:41
قدم می زنم، باد آرام می وزد، هوا گرم است ولی احساس خنکی می کنم. از میان گندم ها عبور می کنم و سردی آن ها را بر دستانم احساس می کنم. شب است ولی روشنایی را نزدیک می بینم چون آسمان ستاره باران است. کجا می روم؟؟ به عمق گندم زار. به بطن سرما. گرم است و احساس سرما می کنم چون واقعا هوا سرد است. صدای کنار زدن گندم ها را دوست...
-
زمان
جمعه 7 دیماه سال 1386 13:37
زمان را احساس می کنم چون حرکت آسمان را می بینم. چون می بینم که ماه در آسمان از حرکت باز نمی ایستد. باور کردن آن مشکل است. ولی وقتی برای یک بار هم که شده آن را درک کردی او تو را فراموش نمی کند. چون زمان جزئی از وجود ماست و ما جزئی از زمانیم. هرگاه بخواهیم از زمان پیشی بگیریم از خود پیشی گرفته ایم و هرگاه بخواهیم از خود...
-
دیروز
جمعه 7 دیماه سال 1386 13:22
تو می تونی بشی تعبیر این رویا بعد از مدت ها باز اومد سراغم ، ولی این بار فرق داشت. آیا می تونی منو درک کنی؟ آیا تموم زندگی همین یه لحظه ست؟ کنار هم راه می رفتیم! تو همین چند دقیقه ای که همدیگرو دیده بودیم ، احساس خاصی داشتم. سرشو بالا کرد و گفت تو رو دوست دارم و می خوام که با من باشی! دستشو گرفته بودمو راه می رفتیم....
-
سلام
جمعه 7 دیماه سال 1386 13:21
اینجا هوا خیلی گرمه. چون من از خورشید با شما تماس می گیرم.